جدول جو
جدول جو

معنی گله گزاری - جستجوی لغت در جدول جو

گله گزاری
شکایت گله: خورشید در گله گزاریهایش باز شده بود
تصویری از گله گزاری
تصویر گله گزاری
فرهنگ لغت هوشیار
گله گزاری
((گِ لِ. گُ))
شکایت کردن، شکوه کردن
تصویری از گله گزاری
تصویر گله گزاری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گله گزار
تصویر گله گزار
آنکه از کسی یا چیزی گله کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گله گزار
تصویر گله گزار
آنکه از کسی یا چیزی شکایت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشت گزاری
تصویر گشت گزاری
آژانس مسافرتی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گاه گداری
تصویر گاه گداری
ندره بعضی اوقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گله گزاردن
تصویر گله گزاردن
شکایت کردن گله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل گله دار: بشتر بانی و گله داری کردی آهستگی و هشیاری. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گله گزاری کردن
تصویر گله گزاری کردن
شکایت کردن گله کردن
فرهنگ لغت هوشیار